جایی برای نوشتن خاطرات
   
جایی برای نوشتن خاطرات
مشترک
 
 
آرشيو خاطرات

خرداد 1393

مرداد 1392

تير 1392

خرداد 1392

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

دی 1391

آذر 1391

آبان 1391

مهر 1391

____________________
آخرین روز نوشته ها

test

۱۰ جمله از ۱۰ شخصیت معروف و ثروتمند

پارسال ماه رمضون

۹ راه آسان برای بالا بردن کارایی سایت شما

تکنیک جذب اعتماد مخاطبان در وب سایت و فروشگاه مجازی

هفت درس که از استیو جابز آموخته ایم

خواب خوب

اولین دیدار

زیر بارون

بانو دیگه رفته

کلید پولدارشدن

مراقب جیبت باش!

کدامین پل ؟؟؟؟

علم یا ثروت؟

علم یا ثروت؟

لج

بدقولی

جواب بانو

مگه نگفتی،مگه نگفتم

عید اومد

____________________
نويسندگان

آقا و بانو

بانو

____________________
پیوندهای روزانه

دختر عزیزم حنا

Love me

حمل و ترخیص خرده بار از چین

حمل و ترخیص چین

جلو پنجره اسپرت

مستر قلیون

یکانسر

آی کیو مگ

____________________
پیوند ها

ردیاب ماشین

جلوپنجره اریو

اریو زوتی z300

جلو پنجره ایکس 60


____________________
امكانات جانبي

RSS 2.0

 

 
 
 

دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,

بانو دیگه رفته

نمیدونم ولی تقصیر خودم بود زمانی که به نیازش توجه نکردم زمانی ه ازم خواست که نماز بخونم زمانی که فهمید که میخوام نماز بخونم خدایا خیلی خوشحال شد اونقدر که باورم نمیشد ولی من به قول خودش بدقولی کردم ولی اینکه با دخترا راحتم رو وقتی فکرشو میکنم میبینم شاید یک شک بی دلیل بود ولی به هرحال اونم دوست داشت به مرد ایندش اعتماد داشته باشه و شاید همین باعث میشد بی اعتمادی میشد

دیشب بهش پیام دادم که نمیتونم فراموشت کنم در جواب گفت که همونجوری ه فازی رو فراموش کردی من فراموش میکنی منم نوشتم بی انصاف جریان اون با تو فرق داره اون منو در نکرد پیشم نبود اما تو  بودی خلاصه تا اخر شب که بهم گفت Histoty یاهو چتمون رو پاک کن بخدا دیگه زدم زیر گریه گفتم یعنی اون فکر میکنه من از این موضوع سو استفاده میکنم نمیدونم گفت نه فقط دلم نمیخاد

خلاصه امروزم تربیت بدنی داریم ولی نرفتم چون دارم درس میخونم دانشگامونم خوبه همکلاسای خوبی هم داریم به غیر یکی از دخترا اونم بخداطر تیپ جلفش که من اصلا چشم دیدنش رو ندارم  اخخخخخ بدم میاد ولی خدائی خیلی فرقه بین زندگی اونی که پولداره و مائی که بی پولیم اون اصلا به زدگی یه دید دیگه داره اون درس میخونه حالا قبول شد شد نشدم نشد ولی ما نه باید اونقدر بخونیم که همه نمره ها بالا بشه و همشم فکر ارشدیم ولی اونا نه با ماشین میان با ماشینم میرن این روزها از نظر مالی افتادم تا سربالائی خیلی بهم داره ست میگذره ولی نامید نشدما چون سایتو دارم چون توانائی های خودم هست گاهی خداروشکر میکنم که حداقل اگر بابام پولدار نیست خیلی چیزای خوب دارم مثلا یه خانواده خوب که مطئنم اگر داشتن بهم میدادن اینو مزئنم و الانم که ندارم میدونم که یه کم شرمنده هستن چون میدونن منم خیلی نیاز های دارم ولی خب من بشون سخت نیمیگیرم چون به اندازه کافی در حدم خوبی کردن و از این به بعدش به خودم بستگی داره به خودم که راهو ادامه بدم

تو دانشگاه تقریبا باهمه اساتیدم خوب هستم و تو نگاه اونا یه پسر شیطون و درس خون جلوه دادم تازه یککی از استادام یعنی درس مطالعات و تحقیق اومد گلایه کرد که من زبانم خوب نیست و اینجوریا گفتم استاد کاری ه نداره میتونید تقویتش کنید گفت یعنی میشه گفتم اره چرا نشه گفت شما میتونی گفتم اره گفت بعد کلاس وایسا باهم صحبت کنیم بعد کلاس درباره ازمونی که باید میداد و کلی گلایه از زبان منم بهش قول دادم برای منابع رو بیارم و خلاصه همش میگفت باید هزینه ازم بگیرینا خب تو دلم میگم خب اگر هرکی به جای من بود تیغت میزد ولی وایسا شما اد بگیر بعدا ازت میگیرم همینجوری ساده ای که با این همه صداقتت و سادگیت هنوز عضو هیئت علمی نشده تو دلم بش گفتما ما ولی خب همشهریمه

برم درس بخونم بای

بانو ازت دلگیرم خیلی...

 

 



نظرات شما عزیزان:

ساعت2:22---7 ارديبهشت 1392
الا یا ایها ساقی...... ممنون که سر میزنید

اشنا
ساعت2:19---7 ارديبهشت 1392
آنقدر مرا سرد كردند


از خودشان...

از عشق....


از وفا....

كه حالا بجای

دل بستن

یــــــــــخ بسته ام


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





 
 

Weblog Themes By Blog Skin

  

اسلایدر